بررسی تطبیقی نفس در حکمت اشراقی سهروردی و حکمت متعالیه ی ملاصدرا
thesis
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی
- author محمد گودرزی
- adviser امیر شیرزاد اسدالله آژیر
- Number of pages: First 15 pages
- publication year 1391
abstract
چکیده: من کیستم؟! حقیقت من چیست؟! از کجا آمده ام؟! آمدنم بهر چه بود؟! به کجا می روم؟! این دست پرسش ها، پرسش هایی بنیادین است که همواره ذهن پرسشگر آدمی را به خود مشغول داشته اند. از این رو فلاسفه تلاش نموده اند تا به این پرسش های بنیادین پاسخی درخور و مناسب دهند. رگه های آغازین پرداختن جدّی به مسأله ی نفس، به فلاسفه یونان باستان، همچون فیثاغورث بر می گردد. سپس این مسأله در زمانه ی سقراط و افلاطون و ارسطو به شکلی نظام مند با عمق بیشتری پی گرفته شد. فلاسفه ی اسلامی نیز با توجه به تأکید اسلام بر " شناخت نفس" به طور عالمانه ای به آن پرداختند. فارابی،ابن سینا، فخر رازی وخواجه طوسی از جمله فلاسفه بزرگی اند که درباره ی نفس و حقیقت آن اندیشیده اند، نظر داده اند و برغنای علم النفس فلسفی افزوده اند؛ این جریان نفس شناسی استمرار یافت تا اینکه در حکمت اشراقی و حکمت متعالیه، رویکرد نوینی به خود گرفت. سهروردی بر اساس نظام نوری فلسفی خویش، تبیین نوینی از نفس و حقیقت آن عرضه نمود. ملاصدرا نیز برمبنای حکمت صدرائی با تکیه بر آرای حکمای الهی، طرحی نو در انداخت؛ به گونه ای که بنابر ادعای خودش، دو جریان افلاطونیان و ارسطوئیان را به هم پیوند داد. این پژوهش تحت عنوان " بررسی تطبیقی نفس در حکمت اشراقی سهروردی و حکمت متعالیه ی ملاصدرا " با نگاهی تحلیلی – تطبیقی به مباحثی همچون تعریف و ماهیت نفس، قوای نفس، انواع نفس، اثبات وجود نفس، اثبات تجرّد نفس، حدوث یا قدم نفس و جاودانگی نفس در دو حکمت اشراقی و صدرائی می پردازد و با نظری گذرا به پیشینه ی علم النفس فلسفی، شباهت ها وتفاوت های این دو دیدگاه را بیان و تبیین می نماید. آنچه از این تحقیق به دست می آید آن است که این دو فیلسوف با تکیه بر آرای حکمای الهی و نقد و بررسی آنان، علم النفس فلسفی نوینی به حوزه فلسفه ی اسلامی عرضه نموده اند، که با وجود تفاوت های بنیادین، دارای شباهت های بسیاری نیز می باشند. کلید واژه ها: شیخ اشراق، صدرالمتألهین، علم النفس، انواع نفس، قوای نفس، تجرّد نفس، حدوث یا قدم نفس، جاودانگی نفس
similar resources
حکمت مشرقی ابن سینا و حکمت اشراقی سهروردی
میدانیم که نسبت میان حکمت مشاء و حکمت اشراق، یکی از بحثهای مهم فلسفۀ اسلامی است. بنابراین در این نوشتار ابتدا به تعریف دو حکمت مذکور پرداخته و سپس آثاری که حاوی حکمت مشرقی در میان تألیفات ابن سیناست و نیز توضیحاتی راجع به رسالههای تمثیلی سهروردی آورده میشود. پس از آن یازده مورد از وجوه اشتراک این نوع تألیفات بیان میشود که از مهمترین موارد میان این نوع آثار دو فیلسوف، میتوان کاربرد زبان ...
full textتخیل هنری در حکمت اشراقی سهروردی
شیخ اشراق را نخستین نظریه پرداز عالم مثال در تمدن اسلامی میدانند. دیدگاه مهم او در حکمه الاشراق و دیگر آثارش در اثبات عالمی میان عالم انوار و جهان ماده به عنوان برزخ وسیط میان عالم حاضر و آخرت (یا همان عالم المثال و جهان قائم بالّذات صور و اشباح ما بین عالم ملکوت و جهان مادّی مشهود)، تأثیر مهم و بسزایی در بیان مراتب عالم در حکمت اسلامی گذاشت که تاثیر بر حضرات خمس ابن عربی از آن جمله است. در شرح ...
full textبررسی تطبیقی تشکیک در حکمت اشراق و حکمت متعالیه با تکیه بر مبانی سهروردی و ملاصدرا
چکیده ندارد.
15 صفحه اولنقد و بررسی معادشناسی سهروردی در پرتو حکمت متعالیه
شیخ شهابالدین سهروردی در تبیین خود از مسئلۀ معاد به این باور میرسد که نفوس سعادتمندان و کمالیافتگان بعد از مرگ منجذب عالم انوار قدسیشده و از اشتغالات برزخی برکنار میماند. اما متوسطان اهل سعادت بعد از مرگ با حفظ درجات در عالم صور معلقه یا اشباح مجرده مستقر میشوند و متذکر میشود که بعث اجساد و اشباح ربانی و کلیۀ وعدههای پیامبران بدینگونه تحقق مییابد. اما در مورد نفوس اهل شقاوت اظهاراتی ...
full textحکمت مشرقی ابن سینا و حکمت اشراقی سهروردی
می دانیم که نسبت میان حکمت مشاء و حکمت اشراق، یکی از بحث های مهم فلسفۀ اسلامی است. بنابراین در این نوشتار ابتدا به تعریف دو حکمت مذکور پرداخته و سپس آثاری که حاوی حکمت مشرقی در میان تألیفات ابن سیناست و نیز توضیحاتی راجع به رساله های تمثیلی سهروردی آورده می شود. پس از آن یازده مورد از وجوه اشتراک این نوع تألیفات بیان می شود که از مهم ترین موارد میان این نوع آثار دو فیلسوف، می توان کاربرد زبان ت...
full textبررسی تطبیقی فقر در حکمت متعالیه و عرفان
از فقر موجودات ممکن، در هر دو حوزهی فلسفه و عرفان، سخن بسیار است. در میان مکاتب فلسفی، حکمت متعالیه قرابت بیشتری با عرفان اسلامی دارد و فقری که در این دو حوزه تعریف و تبیین میشود بسیار به یکدیگر نزدیکاند. در حکمت متعالیه، بر پیشانی موجودات ممکن داغ فقر و هلاکت ذاتی خورده است، به گونهای که عین ربط به علت خویشاند و از خود هیچ ندارند، بلکه به تعبیر دقیقتر، خودی ندارند. در عرفان نیز جز ال...
full textMy Resources
document type: thesis
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023